26 فرهنگ

efficiency

/iˈfiSHənsē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بهره وری، بازده، کارایی، راندمان، تولید، کفایت، سودمندی، میزان لیاقت، پرکاری، فعالیت مفید، عرضه