26 فرهنگ

drone

/drōn/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هواپیمای بدون سرنشین، زنبور عسل نر، سخن یکنواخت، طفیلی، وزوز، وزوز کردن، یکنواخت سخن گفتن