26 فرهنگ

distinguishes

دیکشنری انگلیسی به فارسی

متمایز می شود، تمیز دادن، تشخیص دادن، مشخص کردن، وجه تمایز قائل شدن، تمبز دادن، دیفرانسیل گرفتن، مشهور کردن، فرو نشاندن، دیدن