26 فرهنگ

dissimulated

/diˈsimyəˌlāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فراموشکار، خشکه مقدس بودن، پنهان کردن، برروی خود نیاوردن، دورویی کردن، فریب دادن