26 فرهنگ

ترجمه مقاله

disorients

/disˈôrēˌent/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ناامیدی، بهم خوردن، از خود ندانستن، رد کردن، ناجور شدن، غیرمتجانس شدن، مالکیت چیزی را انکارکردن