26 فرهنگ

disobliged

/ˌdisəˈblīj/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

غیرقابل قبول است، رنجانیدن، دل کسی را شکستن، ممنون نکردن، تقاضای کسی را انجام ندادن