26 فرهنگ
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
همه
دقیق
مشابه
آوا
متن
آغاز
قافیه
disassemble
/ˌdisəˈsembəl/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن