ترجمه مقاله

directs

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هدایت می کند، دستور دادن، اداره کردن، نظارت کردن، معطوف داشتن، امر کردن، متوجه ساختن، قراول رفتن، هدایت کردن، سوق دادن، عطف کردن
ترجمه مقاله