25 فرهنگ

dibbles

/ˈdibəl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dibbles، بیلچه، بیل تخمکاری، بذر کاری، نشاء کاشتن، گود کردن زمین، کاشتن، اب خوردن مثل اردک