26 فرهنگ

ترجمه مقاله

departed

/diˈpärtid/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترک کرد، حرکت کردن، راهی شدن، روانه شدن، رخت بر بستن، عازم شدن، عزیمت کردن