26 فرهنگ

debauches

/diˈbôCH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دفاعیات، هرزگی، عیاشی، خوش گذرانی، خراب کردن، هرزه کردن، فاسد کردن، الواطی کردن