26 فرهنگ

cup

/kəp/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فنجان، جام، پیاله، حجامت، ساغر، گلدان جایزه مسابقات، بشکل فنجان در اوردن، فنجان گذاشتن، بادکش کردن