26 فرهنگ

ترجمه مقاله

cracked

/krakt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترک خورده، ترکانیدن، را بصدا دراوردن، شکاف برداشتن، ترکیدن، تق کردن، تق تق کردن