26 فرهنگ

course

/kôrs/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دوره، مسیر، جریان، روش، اصول، در طی، جهت، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان، سمت، دنبال کردن، بسرعت حرکت دادن، چهار نعل رفتن