26 فرهنگ

ترجمه مقاله

contour

/ˈkänˌto͝or/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

کانتور، حد فاصل، محيط مرئي، نقشه برجسته، خط فاصل درنقشه های رنگی، نقاشی کردن