26 فرهنگ

communicate

/kəˈmyo͞onəˌkāt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

برقراری ارتباط، گفتگو کردن، معاشرت کردن، ارتباط بر قرار کردن، مکاتبه کردن، کاغذ نویسی کردن، مراوده کردن، فرا فرستادن