26 فرهنگ

collects

/-likt,kəˈlekt,ˈkälˌekt/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

جمع می کند، جمع کردن، وصول کردن، فراهم کردن، گرد اوردن، جمع اوری کردن، مدون کردن، متراکم کردن، فراهم اوردن