26 فرهنگ

coddle

/ˈkädl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

نوشیدنی، نازپرورده کردن، نیم پز کردن، نوازش کردن، اهسته جوشاندن یا پختن، بادقت زیاد بکاری دست زدن