26 فرهنگ

coach

/kōCH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

مربی، اتوبوس، کالسکه، مربی ورزش، واگن راه اهن، خانه متحرک، معلمی کردن، رهبری عملیات ورزشی را کردن