clue/klo͞o/دیکشنری انگلیسی به فارسیسرنخ، گوی، گلوله نخ، کلید، مدرک، راهنما، نشان، گره، رشته، اثر، گلوله کردن، بشکل کلاف یا گلوله نخ درامدن