26 فرهنگ

clearances

/ˈkli(ə)rəns/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

فاصله ها، ترخیص، ترخیص کالا از گمرک، اجازه، زدودگی، اختیار، برداشتن مانع، روزنه، رخصت، صافی