26 فرهنگ

ترجمه مقاله

charter

/ˈCHärtər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

منشور، امتیاز، فرمان، خط، مزایا، اجازه نامه، دربست کرایه دادن، پروانه دادن، امتیازنامه صادر کردن