character/ˈkariktər/دیکشنری انگلیسی به فارسیشخصیت، سرشت، خاصیت، سیرت، دخشه، طبیعت، نهاد، رقم، خط، خوی، طبع، صفات ممتازه، خط تصویری، خو، خیم، مونه، هر نوع حروف نوشتنی و چاپی، نوشتن، مجسم کردن