26 فرهنگ

canter

/ˈkantər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

قوطی، چهار نعل، گامی شبیه چهارنعل، گردش، مزور، سلانه سلانه راه رفتن، سوار شدن، سواری کردن