broaches/brōCH/دیکشنری انگلیسی به فارسیبروشورها، سیخ، سنجاق کراوات، برش، شکل سیخ، سوراخ کردن، نوشابه دراوردن، بسیخ کشیدن، تخلف کردن از، برای نخستین بار باز کردن، باز کردن یا مطرح نمودن