26 فرهنگ

broaches

/brōCH/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

بروشورها، سیخ، سنجاق کراوات، برش، شکل سیخ، سوراخ کردن، نوشابه دراوردن، بسیخ کشیدن، تخلف کردن از، برای نخستین بار باز کردن، باز کردن یا مطرح نمودن