broached/brōCH/دیکشنری انگلیسی به فارسیباز شده، سوراخ کردن، نوشابه دراوردن، بسیخ کشیدن، تخلف کردن از، برای نخستین بار باز کردن، باز کردن یا مطرح نمودن