26 فرهنگ

ترجمه مقاله

breast

/brest/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پستان، سینه، نوک پستان، وجدان، افکار، هر چیزی شبیه پستان، سینه بسینهشدن، با سینه دفاع کردن