bow/bou,bō/دیکشنری انگلیسی به فارسیتعظیم، کمان، قوس، سجود، سرتکان دادن، خم شدن، تعظیم کردن، خم کردن، سر فرود اوردن، خمیده شدن، خمیدن، سجود کردن