26 فرهنگ

bothers

/ˈbäT͟Hər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

هراس، پریشانی، رنجش، عذاب دهنده، مایه زحمت، زحمت دادن، عذاب دادن، درد سر دادن، مخل اسایش شدن، نگران شدن، نگران کردن، جوش زدن و خودخوری کردن