border/ˈbôrdər/دیکشنری انگلیسی به فارسیمرز، حاشیه، سرحد، لبه، خط مرزی، کناره، حد، سامان، خط سرحدی، حاشیه گذاشتن، محدود کردن، لبه گذاشتن، سجاف کردن، مجاور بودن