bond/bänd/دیکشنری انگلیسی به فارسیرابطه، اوراق قرضه، پیوستگی، ضمانت، قید، زنجیر، بند، قرارداد، ضمانتنامه، کفیل، قرارداد الزاماور، عهد ومیثاق، رهن کردن، تضمین کردن