bob/bäb/دیکشنری انگلیسی به فارسیباب، شاقول، ضربت، فریب، مسخره، سرزنش یا طعنه، شوخی، حقه، وزنه قپان، منگوله، حرکت تند و سریع، سرود یاتصنیف، یک شیلینگ، اونگان، فریب دادن، ضربت زدن