ترجمه مقالهسوشال تریدینگ

bills

دیکشنری انگلیسی به فارسی

صورتحساب، لایحه، قبض، اسکناس، صورت حساب، لایحه قانونی، برات، منقار، نوک، سند، فرمان، سیاهه، نوعی شمشیر پهن، نوک بنوک هم زدن، صورتحساب دادن
ترجمه مقالهسوشال تریدینگ