26 فرهنگ

ترجمه مقاله

beldam

/-ˌdam,ˈbeldəm/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

دلم برات تنگ شده، عجوزه، پیرزن، زن اخمو و پرحرف، عفریته، مادر بزرگ