26 فرهنگ

bear

/be(ə)r/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خرس، اقاخرس، لقب روسیه ودولت شوروی، داشتن، حمل کردن، زاییدن، بردن، تاب اوردن، تحمل کردن، مربوط بودن، متحمل شدن، در برداشتن، میوه دادن