26 فرهنگ

banding

/ˈbandiNG/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باندینگ، متحد کردن، دسته کردن، بصورت نوار در اوردن، با نوار بستن، متحد شدن، بصورت نوار یا تسمه دراوردن