26 فرهنگ

assoiling

دیکشنری انگلیسی به فارسی

assoiling، بخشیدن، تبرئه کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، مرخص کردن، حل کردن، رفع کردن، پاک کردن، تقاص پس دادن