26 فرهنگ

ترجمه مقاله

arrange

/əˈrānj/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

ترتیب دادن، مرتب کردن، چیدن، منظم کردن، سازمند کردن، اراستن، قرار گذاشتن، طبقه بندی کردن، طبقهبندییا جور کردن