26 فرهنگ

angry

/ˈaNGgrē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

خشمگین، خشمناک، دردناک، دژم، اوقات تلخ، رنجیده، قرمز شده، ورم کرده، براشفته، ترشرو، متغیر