26 فرهنگ

agency

/ˈājənsē/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آژانس، نمایندگی، وساطت، ماموریت، دفتر نمایندگی، وکالت، خبر گزاری، پیشکاری، گماشتگی