26 فرهنگ

admitting

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پذیرش، پذیرفتن، دادن، اقرار کردن، راه دادن، بار دادن، راضی شدن، رضایت دادن، تصدیق کردن، زیر بار رفتن، واگذار کردن، اعطاء کردن