address
/əˈdres,ˈaˌdres/دیکشنری انگلیسی به فارسی
نشانی، خطاب، ادرس، نطق، خطابه، نام و نشان، سرنامه، طرزخطاب، خطابت، عنوان، مهارت، ارسال، خطاب کردن، نشانی دادن، قراول رفتن، دستور دادن، اداره کردن، عنوان نوشتن، مخاطب ساختن، سخن گفتن، درست کردن، متوجه کردن