26 فرهنگ

accession

/akˈseSHən/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

پیوستن، ورود، جلوس، تابع وصول، نزدیکی، دخول، پیشرفت، نیل، شیوع، تملک نماء، نمايات، الحاق حقوق، شرکت در مالکیت، افزایش، شییء اضافه یا الحاق شده، تابع وصول کردن، بترتیب خرید وارد دفتر و ثبت کردن