26 فرهنگ

accessible

/akˈsesəbəl/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در دسترس، دست یافتنی، قابل وصول، دستیابی پذیر، امادهء پذیرایی، حی و حاضر، دم دستی، نزدیک