26 فرهنگ

absolves

/-ˈsälv,əbˈzälv/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

آزاد می کند، اعلام بی تقصیری کردن، مبرا کردن، بخشیدن، بری الذمه کردن، پاک کردن، امرزیدن، عفو کردن، کسی را از گناه بری کردن