26 فرهنگ

about

/əˈbout/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

در باره، تقریبا، پیرامون، نزدیک، گرداگرد، بهر سو، بالاتر، در، در حدود، راجع به، در باب، در شرف، با، قریب، در اطراف، نزد، در صدد، دور تا دور