یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ](اِخ ) ابن علی بن عبداﷲ اشعری . صاحب تاریخ قم ذیل قنطره ها به قم آرد: «... قنطره ٔ بکجه بر در مسجد جامع و آن را یحیی بن علی بن عبداﷲ اشعری بنا نهاده است برابر سرایی که او را بوده و گویند که آن قنطره بکجه بنا نهاده است ». (ص 27). و در صفحه 36 ذیل عنوان «آنچه به داخل قم است » آرد: «و از درب جابر تا برابر قنطره بکجه بسیاری بوده اند و اربابان و خداوندان آن را یاد نکرده اند پس از آن سرای یحیی بن علی ، جد ابی سهل بن ابی طاهر بود مقابل این پل یعنی پل بکجه و سراها و بستانها و کوشکهای دیگر تا کوشک و بستان حمادبن نضر».