گورگه
لغتنامه دهخدا
گورگه .[ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) محل گورخر. گورگاه :
کفل گرد کردند گوران دشت
مگر شیر از این گورگه درگذشت .
بر گرد حظیره خانه کردند
زآن گورگه آشیانه کردند.
کفل گرد کردند گوران دشت
مگر شیر از این گورگه درگذشت .
بر گرد حظیره خانه کردند
زآن گورگه آشیانه کردند.