گهری
لغتنامه دهخدا
گهری . [ گ ُ هََ ] (ص نسبی ) مخفف گوهری :
مهتری کرده و آموخته از خانه ٔ خویش
مهتری کردن و آن مهتری او راگهری .
نه در هنرم نقصان نه در گهرم خسران
شیخی هنری دارم میری گهری دارم .
رجوع به گوهری شود.
مهتری کرده و آموخته از خانه ٔ خویش
مهتری کردن و آن مهتری او راگهری .
نه در هنرم نقصان نه در گهرم خسران
شیخی هنری دارم میری گهری دارم .
رجوع به گوهری شود.