گهرفشان
لغتنامه دهخدا
گهرفشان . [ گ ُ هََ ف ِ ] (نف مرکب ) مخفف گوهرفشان :
گفتم گه عطا به چه ماند دو دست او
گفتا دو دست او به دو ابر گهرفشان .
ابر گهرفشان را هر روز بیست بار
خندیدن و گریستن وجذر و مد بود.
رجوع به گوهرفشان شود.
گفتم گه عطا به چه ماند دو دست او
گفتا دو دست او به دو ابر گهرفشان .
ابر گهرفشان را هر روز بیست بار
خندیدن و گریستن وجذر و مد بود.
رجوع به گوهرفشان شود.